یکی از داستان هایی که در طول عید نوروز از سی دی همشهری داستان با صدای خود نویسنده گوش کردم، داستان " غشاء نازک " از فریبا وفی بود. نویسنده از غشاء نازک انار به عنوان استعاره استفاده کرده تا نشان بدهد آدم ها آن چیزی که در ابتدا نشان می دهند، نیستند و زیر غشاء وجودی شان ممکن است شخصیت دیگری نهفته باشد و این غشاء از این جهت نازک است که زود در یک موقعیتی خودشان را نشان می دهند. آدم هایی که در جمع تصویری فوق العاده ایده آل از خود و روابط شان نشان می دهند اما در موقعیتی خاص متوجه ظاهر سازی و یا دروغ بودن آن روابط و رفتارها می شویم.
تصویر سازی این داستان خیلی خوب صورت گرفته و نویسنده بدون بیان جمله یا حرف خاصی با نشان دادن موقعیت خوردن انار و توصیف اش، توانسته منظور و هدف خود را به راحتی و درستی منتقل کند. شنیدن داستان از زبان خود نویسنده باعث می شود که تمام حس های نهفته در داستان از طریق صدای خود صاحب اثر منتقل شود و این تجربه خیلی خوبی بود.
از فریبا وفی داستان ها و رمان های خوبی خوانده ام. در راه ویلا مجموعه داستان خوبی بود و رمان های پرنده من و رویای تبت هم برنده جایزه های مختلفی شدند.
ادامه مطلب ...