یکی از داستان هایی که در طول عید نوروز از سی دی همشهری داستان با صدای خود نویسنده گوش کردم، داستان " غشاء نازک " از فریبا وفی بود. نویسنده از غشاء نازک انار به عنوان استعاره استفاده کرده تا نشان بدهد آدم ها آن چیزی که در ابتدا نشان می دهند، نیستند و زیر غشاء وجودی شان ممکن است شخصیت دیگری نهفته باشد و این غشاء از این جهت نازک است که زود در یک موقعیتی خودشان را نشان می دهند. آدم هایی که در جمع تصویری فوق العاده ایده آل از خود و روابط شان نشان می دهند اما در موقعیتی خاص متوجه ظاهر سازی و یا دروغ بودن آن روابط و رفتارها می شویم.
تصویر سازی این داستان خیلی خوب صورت گرفته و نویسنده بدون بیان جمله یا حرف خاصی با نشان دادن موقعیت خوردن انار و توصیف اش، توانسته منظور و هدف خود را به راحتی و درستی منتقل کند. شنیدن داستان از زبان خود نویسنده باعث می شود که تمام حس های نهفته در داستان از طریق صدای خود صاحب اثر منتقل شود و این تجربه خیلی خوبی بود.
از فریبا وفی داستان ها و رمان های خوبی خوانده ام. در راه ویلا مجموعه داستان خوبی بود و رمان های پرنده من و رویای تبت هم برنده جایزه های مختلفی شدند.
باز کن پنجره ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن می گیرد
و
بهار
روی هر شاخه کنار هر برگ
شمع روشن کرده است
همه چلچله
ها
برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت
گیلاس
هدیه جشن اقاقی ها را
گل به دامن کرده ست
باز کن پنجره ها را ای
دوست
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت
برگ ها پژمردند
تشنگی با
جگر خاک چه کرد
هیچ یادت هست
توی
تاریکی شب های بلند
سیلی سرما با تاک
چه کرد
با سر و سینه گل های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد
هیچ یادت
هست
حالیا معجزه باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمنزار ببین
و محبت
را در روح نسیم
که در این کوچه تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی ها
را
جشن میگیرد
خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی
تو چرا اینهمه دلتنگ
شدی
باز کن پنجره ها را
و بهاران را
باور کن
فریدون مشیری-بهار را باور کن
من خیلی حس رو شنفکریم میره بالا میخونمت...
مثل همیشه عالی.
ای جانم مرسی مهربون خانوم
ترلان رو خوندم ازش. خوب بود.
شاید من هم خونده باشم یادم نیست!
سلام دوستم سال نو مبارک
سلام نازنین
سلام سمیه خانم . خوشحالم از آشنایی با خانم خوش قریحه ای چون شما . چند تا از پستهاتون رو خوندم و لذت بردم .از علاقه های من شرکت تو کلاسهای داستانویسیه که تو شهر ما دایر نیست . براتون ارزوی موفقیت می کنم
سلام صدیق جان ممنونم
یاد فیلم درباره الی افتادم.وقتی الی گم شد شخصیتها تبدیل به آدمهایی شدن که ازشون انتظار نمی رفت...
به این شباهت فکر نکرده بودم
خیلی عالی بود
تاریکی شب های بلند
سیلی سرما با تاک چه کرد
با سر و سینه گل های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد
هیچ یادت هست
حالیا معجزه باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمنزار ببین
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه تنگ
خواهش می کنم
استعاره زیبایی بود...
ممنون که سر زدید...
خواهش می کنم
وقتی آدم تو وبلگ هم در مورد داستانی که خوندی/شنیدی بنویسی بعنی خیلی تاثیر گذار بوده.
من 1 هفته تمام صبر کردم همشری داستان بیاد و نیومد شاید بعد ار تعطیلات بیاد خیلی دوست داشتم داستانهارو بشنوم،حیفه اگه نیاد این وضعیت داره کمکم اعصابم رو خورد میکنه
آدرست رو بده واست همشهری داستان رو بفرستم
سلام بر دوست خوب و گرامی ام
امیدوارم حالتون خوب باشه و سال خوشی رو آغاز کرده باشین
در مورد نوشتتون" البته این بیشتر طبیعی است و فکر می کنم در اکثر افراد اینگونه باشد "
سلام
ممنون
سلام سمیه خانوم
ممنونم که بهم سر زدی
مطلبی که گذاشتی خیلی قابل تامل بود داشتم با خودم فکر میکردم که منم مثل خیلیا از این غشا دارم
سلام دوست خوبم هممون از این غشاء ها داریم
سلام دوست خوبم
ممنونم که به من سرزدی
خوشحالم که حرفه ای میخونی و با نوشتن از مطالب خونده شده مارو هم شریک میکنی.
من همشهری داستان رو میخوندم. اما سر یه چیزی خیلی خورد تو ذوقم
شما انگاری از تعطیلات نوروزی چیزی ننوشتید؟!
سلام دوست عزیزم
تعطیلات هم خوب بود اما من ترجیح دادم ازش ننویسم
سلام ممنونم خیلی مفید بود قالب وبتون رو خییییییییییلی دوست داشتم حس قشنگی بهم داد .....
سلام شیرین جان خواهش می کنم
قابل شمارو نداره
سلام عزیزم
سال نو مبارک. امیدوارم سال خوبی داشته باشی.
منمچند تا از کتاب های فریبا وفی رو خوندم: ترلان, رازی در کوچه ها و پرنده من. وسطی رو بیبشتر دوست داشتم!
این داستانی هم نوشتی موضوعش خیلی جالبه.
سلام عزیزم سال نوی تو هم مبارک گلابتون بانوی عزیز
بعضی نویسنده ها نامشون برای خوندن داستان هاشون کافیه چون کارهای قبلی شون چیزی برای ارائه داشته فریبا وفی هم جزو همین نویسنده هاست
متاسفانه همین طوره آدما اونی نیستند که توی اولین برخورد نشون میدن..ولی خب من شنیدم بیش تر از 72 ساعت کسی نمیتونه نقش بازی کنه !
خصوصا توی سفر که همه خودشونو نشون میدن
من آدم هایی رو می شناسم که بیش از 20 ساله دارند نقش بازی می کنند