تهران نوشت

دل‌نوشته ها، تحلیل فیلم و کتاب

تهران نوشت

دل‌نوشته ها، تحلیل فیلم و کتاب

همچنان آلیس

فراموشی همیشه وحشتناک و بد نیست. گاهی حتی لازم که ما فراموش کنیم؛ فراموش کنیم تا بتونیم راحت تر و بهتر زندگی کنیم اما اگر فراموشی، ناخواسته باشه و تو هویت خودت، اطرافیانت، کار و حرفه ات و خلاصه همه اون چیزی که شخصیت و وجود تو رو تشکیل می دهند فراموش کنی، بسیار بسیار وحشتناک میشه. فیلم «همچنان آلیس» فراموشی رو دست مایه تم اصلی اش قرار داده و داستان زندگی آلیس رو نشون میده که استاد دانشگاهه و دکترای زبانشناسی داره اما در میانسالی، یعنی حدوداً 50 سالگی به آلزایمر زودرس دچار میشه. این بیماری روابطش با فرزندانش، همسرش و کارش رو تحت تاثیر قرار میده. 

فیلم حدوددو ساعته اما اصلاً موقع دیدنش خسته نمی شید. بازی جولین مور در نقش آلیس فوق العاده زیباست. جایی از فیلم وقتی آلیس در میانه کشف آلزایمرش قرار داره، قرار میشه که در یک کمفرانسی درباره آلزایکر سخنرانی کنه. برای اینکه کلمات رو یادش نره می نویسه و هر کلمه ای رو که میگه هایلایت می کنه. توی این سخنرانی اش میگه که گاهی ما مسخره به نظر می آییم اما این ما نیستیم که مسخره ایم، بیماری ماست نه خودمون. 



در سکانس های پایانی فیلم، وقتی که بیماری آلیس دیگه پیشرفت کرده یک فیلم ضبط شده روی لپتاپش پخش می کنه که خودش واسه خودش ضبط کرده. توی این ویدئو آلیس به خودش میگه روزی که تنها بودی برو به اتاق خوابت و یک بسته قرصی که روش نوشته شده پروانه رو بردار و همه رو یک جا قورت بده و بعد درزا بکش. آلیس که اون روز برای ساعتی تنها بوده این کار رو انجام میده اما ... ( بقیه اش رو نمیگم تا فیلم لو نره!) این صحنه خیلی عالیه. بازی جولین توی این صحنه و حرکت دوربین بی نظیره. 

جولین مور برنده جایزه اسکار هترین بازیگر نقش اول زن شده و همینطور جایزه گلدن گلوب بهنترین بازیگر زن نقش درام. فیلم اقتباسی از یک رمان به همین نامِ و به رمان هم خیلی وفادار بوده. اسم فیلم هم به نظرم می خواد بگه که آلیس با وجود داشتن بیماری فراموشی اما همچنان هست و فراموش نمیشه.

life of pi

در پیچ جاده ای لغزنده هنگام گرفتن ترمز اتومبیل، وقتی نمی دانی این پیچ لغزنده و سخت را که می گذرانی هنوز زنده ای یا نه. آن موقع ترس و امید حسی است که تومان و برای لحظاتی اندک تو را فرا می گیرد. امیدی که آن لحظه داری تنها به منبعی فراتر از نیرو و قدرت انسانی است. امید به منبعی که می دانی فراتر از محاسبات عقلانی می تواند تو را نجات دهد. نام آن منبع عظیم و قدرتمند می تواند الله باشد، پسر خدا باشد یا نام خدایان هند و بودا. هر چه هست خدا همان خدایی است که در سختی ها به او تکیه می کنیم و بنا به گفته قرآن مسلمین، بعد از پایان یافتن سختی و مشقت او را از یاد می بریم.

پی پسر هندی در سفر پر مخاطره اش پس از غرق شدن کشتی حاوی خانواده و حیوانات باغ وحششان، آنجایی که هیچ امیدی ندارد، آنجایی که به گفته خود او فکر می کرده خدا او را به حال خود رها کرده، آنجایی که به نظر می رسده خدا به رنج تنهایی او در دریا کنار یک ببر بنگالی اهمیت نمی دهد، خدا به داد او رسیده و باز به گفته خود او در تمامی زمان ها خدا حواسش به او بوده. به او جای استراحت داده و نشانه ای تا سفرش را برای زنده ماندن ادامه دهد.


پی که نام اصلی اش بسیار طولانی بوده و همسالانش با واژه ای نامناسب نام او را صدا می زدند، تصمیم می گیرد نام خود را به صورت مخفف به پی تغییر دهد که یادآور عدد پی ریاضی است که نشان دهنده شعاع دایره باشد. گویی که او مرکز جهان است و من را یاد این شعر حافظ می اندازد که در دایره قسمت ما نقطه پرگاریم. گویی بعضی چیزها در سرونشت ما مقدر شده و خدایی که ممکن است خیلی ها بودنش را باور نداشته باشند، مقدر کرده که در زندگی ما همه رنج ها و سختی هایی وجود داشته باشدتا از خلال آن ها معنای زندگی را دریابیم.

فیلم زندگی پی قرار است به ما بگوید که خدایی هست. نمی دانم بعد از دیدن این فیلم کسانی که بودن خدا را منکر می شوند حضور او را در زندگی شان حس خواهند کرد یا نه اما مطمئنم به یاد آن لحظات سخت زندگی شان می افتند که دلشان می خواسته کشتی زندگی شان در لنگری مطمئن توقف کند و آن لنگر مطمئن قطعاً نیرویی فراتر از نیروی فکر و تعقل آدمی است.