تهران نوشت

دل‌نوشته ها، تحلیل فیلم و کتاب

تهران نوشت

دل‌نوشته ها، تحلیل فیلم و کتاب

ایلین کُلمن‌های زندگی ما

«ایلین تنها نیست. همین گوشه‌و‌کنار در گرگ‌و‌میش ِخیابان‌ها، در راهروهای تاریک سالن‌های تئاتر، پشت شیشه اتومبیل‌های پارک شده، در چراغ‌های نارنجی رنگ و کم‌سوی مراکز خرید، گاهی می‌بینیدشان، ایلین کلمن‌های دنیا را. سعی می‌کنم در چشمان‌شان خیره شوم و با دقت به درون‌شان نفوذ کنم اما همیشه دیر می‌رسم به‌شان، هنگامی می‌رسم که محو شده‌اند. عادت همیشگی‌شان پابرجاست، مورد توجه نبودن. شاید حق با پلیس‌ها باشد که گمان می‌کنند شرارتی در کار است، چرا که دوران معصومیت برای ما رو به پایان است، برای ما که نمی‌بینیم، به‌خاطر نمی‌آوریم و اعتنا نمی‌کنیم. ما هم‌دستانِ ناپیدایی. من هم قاتل ایلین کلمن هستم. بگذارید این اعتراف نیز در پرونده‌اش ثبت شود.»

متن فوق قسمت پایانی داستان ناپدید شدن ایلین کُلمن نوشته استیون میلهاوسر با ترجمه محمد دارابی است که در شماره بهمن ماه همشهری داستان منتشر شده است. این داستان من را خیلی تحت تاثیر قرار داد. ایلین کلمن یک دختر معمولیِ مثل خیلی‌هاست. دختری که یک روز ناپدید می‌شود و هیچ کسی نمی‌فهمد او کجاست، حتی پلیس. داستان از زبان همکلاسی کلاس زبان ایلین نوشته شده که اینقدر فکر می‌کند تا در چند جای محدود او را به‌خاطر بیاورد و بعد در پایان بیان می‌کند که من هم قاتل ایلین هستم به خاطر بی‌توجهی به او. در جایی دیگر نویسنده می‌گوید که «بر خلافِ عقیده پلیس، ایلین کلمن یک‌باره ناپدید نشده‌بود. سال‌ها در گوشه‌و‌کنار نشسته‌بود، بی هیچ نگاهی که بر او خیره باشد، بی‌هیچ اعتنایی... اگر بپذیریم گه ما با تاثیر گذاشتن بر ذهن دیگران و با ورود به خیال آن‌ها حضور داریم، دختر معمولی و آرامی که مورد توجه کسی نبود به مرور، حسی از محو شدن را در خود تجربه می‌کرد. انگار آرام‌آرام از دنیا پاک می‌شد.»

به این فکر می‌کنم که تاکنون چند ایلین کلمن از کنارمان در کلاس درس یا محیط کار رد شده‌اند که ندیدیمشان؟ چند بار و کجاها خودم ایلین کلمن بوده‌ام؟ آدم‌ها به حضور هم و دیدن یکدیگر نیاز دارند، اینکه همدیگر را نادیده بگیریم به روح هم لطمه زده‌ایم. داستان با این جمله آغاز می‌شود: «خبر ناپدیدشدن خانم کلمن هیجان‌زده و گیج‌مان کرده بود.» گو اینکه نویسنده می‌خواهد ما را به این حس متوجه کند که وقتی بودن دیگران را نادیده می‌گیریم چندان حس خاصی نداریم و می‌پنداریم کارمان درست است اما وقتی می‌فهمیم که چنین کسی بوده و ما ندیده‌ایم حس‌مان از نوع هیجان و گیجی است. ایلین کلمن و ایلین کلمن‌ها آرام و بی‌صدا می‌آیند و می‌روند بدون هیچ‌گونه جنجالی اما رد رفتنشان تا ابد بر دل و ذهن‌مان ‌می‌ماند، پس چه بهتر که همین امروز ایلین کلمن‌های زندگی‌مان را بشناسیم و ببینیم تا با بودنشان رد ماندگارتری در زندگی‌مان بگذارند.

نظرات 2 + ارسال نظر
بی نقاب چهارشنبه 30 بهمن 1392 ساعت 23:03 http://vajepardaz.blogfa.com/

به قول دن میلمن اونایی که دوست داشتنشون سخته همونایی هستن که بیشتر از همه به عشق احتیاج دارن...

چه جمله بی نظیری

بهار چهارشنبه 30 بهمن 1392 ساعت 23:34 http://bahar7payizesabz.blogfa.com

بهم سر بزنی خوشحال میشم
bahar7payizesabz.blogfa.com

حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد