تهران نوشت

دل‌نوشته ها، تحلیل فیلم و کتاب

تهران نوشت

دل‌نوشته ها، تحلیل فیلم و کتاب

دوره گردی خاطرات

" خیلی از آدم ها در زندگی خواب می بینند، خیلی از آدم ها در زندگی خاطراتشان را زندگی می کنند اما اگر این رویه از حدی فراتر رفت و تمام زندگی ات را تحت الشعاع خود قرار داد، آن وقت می شود نوعی اختلال که زندگی عادی خود و گاهاً دیگران را مختل می کند. به جای آنکه خوابیدن برایت رویای فراموشی باشد، می شود مصیبت. خاطرات می شود خوره روحت. خودت هم نمی دانی الان داری خواب می بینی یا در واقعیت خاطراتت را مرور می کنی بعد کلافه می شوی، دست خودت هم نیست. دکتر و دوا و درمان هم ممکن است جواب ندهد، چون کسی نمی داند تو چه مرگت شده. کسی نمی فهمدت. حتی پدر و مادرت هم می خواهند کاری کنند که از دستت خلاص شوند. به هر راهی متوسل می شوند. به برادر خارج نشینت متوسل می شوند و می خواهند تو را به قبیله ای عجیب و غریب بسپارند چرا که می اندیشند تو هم مانند آن ها عجیب و غریبی. این میان همکار سابق و دوست فعلی ات را فقط داری که همیشه و همه جا دلسوزانه مراقب توست. هوایت را همه جوره دارد اما باز به چشم بقیه نمی آید و وقتی می فهمند تو قرار است به عنوان حق الزحمه، آپارتمانی را که در آن ساکنی بعد از مرگت به او بدهی، برآشفته می شوند.  "  

 

 

متنی که خوندید تمام برداشت من از رمان " بت دوره گرد " نوشته مرجان بصیری بود. اوایل داستان کمی گیج میشی و نمی تونی تشخیص بدی این جملات رو کدوم یکی از شخصیت های داستان گفته اما کم کم متوجه میشی که تمام قصه را سهیلا داره تعریف می کنه و اون جملات پراکنده و آشفته هم خواب های سها است که قرار شده برای سهیلا تعریف کنه و اون هم بنویسه. در کل، بت دوره گرد، داستان خیلی متفاوتی از رمان های ایرانی داره هم در فرم و هم در محتوا.  

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد